سبک زندگی

داستان کوتاه در مورد ترس؛ حکایتی کوتاه و آموزنده درباره ترس

داستان کوتاه در مورد ترسداستان کوتاه در مورد ترس

مجله بهترینها سرویس سرگرمی – اغلب ترس ما از مشکلات و اتفاقات زندگی غیرضروری و مضحک است و مردم به سادگی با ترس از آنها نابود می شوند! بنابراین همه چیز به درک ما از زندگی برمی گردد. پس بهترین کار این است که به همه چیز خوب و مثبت نگاه کنید و مراقب پیشنهادهای زندگی خود باشید.

در این داستان کوتاه درباره ترس، متوجه خواهید شد که چقدر ترس ها می توانند به ما صدمه بزنند. با ما همراه باشید…

داستان کوتاه درباره ترس - داستان کوتاه درباره ترسداستان کوتاه درباره ترس - داستان کوتاه درباره ترس

داستان کوتاه در مورد ترس؛ نیش زنبور کشنده تر است یا نیش مار؟

یک روز زنبور و مار با هم دعوا کردند. مار گفت: مردم از ترس از ظاهر ترسناک من می میرند. نه به خاطر نیش من! اما زنبور عسل قبول نکرد.

مار برای اثبات حرف خود به چوپانی که زیر درختی خوابیده بود نزدیک شد و به زنبور عسل گفت: چوپان را نیش می زنم و پنهان می شوم. سر و صدا کنید و بالای سرش خودنمایی کنید!

مار چوپان را نیش زد و زنبور شروع به پرواز روی سر چوپان کرد.

چوپان از خواب بیدار شد و گفت: ای زنبور لعنتی! شروع به مکیدن لقمه و تخلیه سم کرد.

مقداری دارو روی زخمش گذاشت و بعد از چند روز خوب شد.

چند روز بعد، وقتی چوپان دوباره در حال استراحت بود، مار و زنبور نقشه دیگری کشیدند:

این بار زنبور نیش زد و مار خودش را نشان داد! چوپان به محض دیدن مار از خواب بیدار شد و فرار کرد!

از ترس مار، سم را تخلیه نکردند و به عنوان ضماد استفاده نکردند… چند روز بعد، چوپان از ترس مار و نیش زنبور مرد!

بسیاری از بیماری ها و مشکلات این گونه است و مردم صرفاً به دلیل ترس از آنها نابود می شوند. بنابراین همه چیز به درک ما از زندگی و شرایطی که در آن زندگی می کنیم برمی گردد. پس بهتر است نگاه خوب و مثبتی به همه چیز داشته باشید، “مراقب پیشنهادهای زندگیتان باشید…!”

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا