ضرب المثل با حرف ج؛ ضرب المثل های فارسی با حرف ج
زبان فارسی مملو از ضرب المثل های با معانی عمیق است. ضرب المثل هایی که با طنز کنایه های جذابی را بیان می کنند. ضرب المثل با حرف ج تنها بخشی از مجموعه بزرگ ضرب المثل های فارسی است که در مجله مجله بهترینها یافت می شود.
ضرب المثل با حرف ج
جانا تو از زبان ما حرف میزنی
تا حرف دلت را از زبان طرف مقابل بشنوی.
برای مردن
رنج و مشقت زیادی را متحمل شد.
جانماز آب کشیدن
خشکی قداست و تظاهر به قداست و ایمان تا حد شک در طهارت جنازه.
جایی برای پرتاب سوزن نیست
آنقدر رفت و آمد و ازدحام زیاد است که جایی مثل سرسوزن پایین نمی آید.
زیر آن جایی برای ورود آب نیست
یک فرد باهوش و باهوش کاملا محتاط است و کاری که باعث ضرر و زیان او شود انجام نمی دهد.
فرار کن
کلمه یا موضوعی که گفته یا شنیده می شود کم و بیش پراکنده و ناقص است.
مردم را نمی توان متوقف کرد
این در مورد نادیده گرفتن آنچه مردم می گویند.
هر جا جلوی ضرر را بگیری منفعت است
در هر نقطه ای که امکان پایان دادن به زیان وجود داشته باشد، سود کمتر، از دست دادن بیشتر است.
جایی برای بچه ها نیست
وقتی چیزی یا کسی در جایی که انتظار می رود نیست.
یک گاو را جلوی کسی بزن
نهایت پذیرایی و استقبال از رودربایست.
با هم هستید، یکی از شما کمتر است
فردی که وارد مکانی می شود معمولا مخاطب را خطاب قرار می دهد.
چیزهای ارزان را افراد ثروتمند می خرند
از آنجایی که مواد ارزان قیمت بی عیب یا بادوام نیستند، باید دوباره آن را بخرید یا برای تعمیر آن هزینه کنید.
از جنگ اول تا آخرین صلح
وقتی همه کلمات گفته می شود، مدارها مرتب می شوند و محاسبات کتاب در ابتدای کار انجام می شود، بعداً هیچ ناراحتی و ناراحتی وجود نخواهد داشت.
جنگ طلا
جنگ و درگیری خیالی برای فریب و سود.
جواب سکوت است
هیچکس نباید با نادان یا نادان صحبت کند و جواب او را بدهد.
پاسخ ها! هیو
جواب لعن و بد زبانی خشونت و بد زبانی است و جواب خوش زبانی و خوش زبانی مهربانی و خوش زبانی است.
او جوان است و به دنبال یک نام است
مرد مبتدی یا جوانی که غرور و شجاعت زیادی دارد و به دنبال شهرت و مقام است.
بچه ها در قفس هستند، بزرگترها در شهوت
مشخص است که افراد مسن بیشتر از جوانان سر و گوش خود را تکان می دهند.
مرد جوان کجایی؟
کسی که به سن پیری رسیده و جوانی و شادابی خود را با حسرت و ندامت به یاد می آورد.
جوانی و نادانی
– تبرئه كردن جوان و توجيه كردن بد او.
جو، خانه را عوض کن
دستور آماده شدن برای رفتن، تغییر مکان و ترک یک مکان.
جوجه ها را آخر پاییز می شمارند
نتیجه نهایی کارش مشخص می شود و نباید از ابتدا خوشحال و امیدوار باشد.
یه جورایی مثل یه معلم مثل پدر
خشونت و سختگیری و آزار معلم بهتر و سودمندتر از محبت و مهربانی پدر است.
نجوشانید شیرتان خشک می شود
به کسی که در مورد چیزی غوغا می کند یا در حال بحث است، حریص می گویند.
فروش جو و گندم
کسی که از نظر ظاهری زیبا و زشت است.
برای کشتن کسی
برای یک آدم نادان، لجباز یا بد، مطالب را بفهمید یا برای جذب او تلاش کنید و در نهایت نتیجه ای نگیرید.
جان به عزرائیل نمی دهد
سختگیر، خسیس
زندگی خانگی، مخصوصا صندوق پول
کسی که می خواهد خانه اش را به کسی بسپارد، این را به شوخی می کند.
تلاش برای بازی کردن
ایجاد سر و صدا و شرم.
او یوگا خون را دید
کسی که از کمی خون و جراحت می ترسد. خجالتی
جیب گدا ته ندارد
اشاره به افرادی است که طمع به جمع آوری پول دارند.
3 جیب او با تار عنکبوت پوشیده شده است
من شکسته و فقیر شدم.
بدون صدای جیر جیر
کوچکترین کلمه ای بر زبان نیاورده و از کسی صدایی در نیاورده است.
جیک و پیکسون هم همینطور
همه حرف ها و رازهایشان جلوی همدیگر.
جگر یک جگر است، دیگری جگر دیگری
عشق و علاقه به جگر با عشق و علاقه به دیگران متفاوت است.
ورزش
برای فرار و ترک جایی مخفیانه و ناگهانی.
از اینکه با انواع ضرب المثل های حرف جی همراه ما بودید بسیار سپاسگزاریم. لطفا نظرات و پیشنهادات خود را با ما در میان بگذارید.